مثلا از وقتی که هفت-هشت سالمون بود تا همین یکشنبه هفته قبل:/
چیز نمک بازی درمیاریم...از خودمون فیلم میگیریم
من کبریام زهرا زهریا
زهرا تمام فیلمای خل و چل بازیامونو برام ریخت
یعنی نابود شدم انقدر خندیدم:/ زیاد خنده ام نداشت:| به بی مزه بودنش میخندیدم
مثلا منو زهرا هووی همدیگه ایم:/ رُمضِ علی هم شوهرمونه
خیلی هم باهم خوبیم:/ بر علیه بقیه زنای رُمضِ علی توطئه میکنیم
این رُمضِ علی علاقه ی وافری به زن گرفتن داره کلا:/
هردفه یکی میاد در خونمون رو میزنه...میگه من زن چهل و هفتم رمضِ علیم مثلا
بازیگر مهمانمون ستایشِ که نقش زنای رمض علی رو بازی میکنه
مام همیشه یه بلایی سرش میاریم:/
مثلا تو یکی از فیلما من به زهرا گفتم هنوز لواشک زن پنجاه و ششمِ تو فریزر هست؟
زهرا هم گفت اگه قول بدی بصل النخاش رو بدی من بخورم میارم واست
یا یه بار یکی از زنا رو با موچین کشتیم...بعد گذاشتیمش وسط
آهنگ ناری ناری پلی کردیم و تا وقتی اومدن جمعمون کردن همینطوری قر میدادیم:/
بیشتر وقتام که ستایش نیست خودمون دوتایی یه چیزی بدون زنای رمضِ علی میسازیم
اون روزا که جام ملت ها بود...خیلی جوگیرِ تیم ملی و فلان بودیم!
مثلا من شیدای سردار آزمون شده بودم از عشقش خشتک دریدم سر به بیابان نهادم
بعد یهو زهرا با خودش حرف میزد من کاپشن بابامو انداخته بودم رو سرم یهو اومدم
رو زهرا افتادم گفتم:زهرییییی من خمارمدو تومن دشتی داری بدی؟
بعدش با زهرا رفتیم جنس خریدیم و زدیم
چون ما تو یه جایی این فیلما رو میگیریم که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه:/
بعدِ جنس زدنمون...من صدای بوقلمون میدادم:/ زهرا صدا بز
یهو مربای هویج رو برداشت گفت:ععععععع کبریییییسردار رو پیدا کردم
جیغ زدم نفسمممممم هووووش به عخش من دست نزن
اونم لج کرد سردار رو بوس کرد
منم شیشه ی عسلِ نصفِ رو برداشتم گفتم عععععع جهانبخشببین ریشاشم زردِ
شیشه آبغوره:بیرانوند
گونی برنج:طبیعتا طارمی
من رفتم یکم پایین.یه پیاز برداشتمشوت کردم سمت کله ی زهرا
-زهرییییی وحید امیری رو بگیر
دستمال توالت:کیروش
خلاصه اون شب همه رو قهوه ای کردیم
یبار دیگه هم من بطری خالی دوغ که توش آب ریخته بودن رو ورداشتم
وسط فیلم یوهو جیغ میزدم آببببببببببببببببببب مجید آبادزندگیتان را تگری کنید
زهرا هم بعنوان زیر صدا میگفت:مدیر دوبلاژ مهرداد رئیسی
یوهو بطری آبِ مجیدآباد رو شپرق کوبیدم زمین صدا بمب داد
بابابزرگم اومد گفت سالمین؟
بعدشم آب مجیدآباد برای خودمون ریختیم و لیوانامون رو بهم کوبیدیم:/
به سلامتی رمض علی ستایش وسطمون بود خییییس خییییس شد
روز بعد دربی هم یه خل و چل گرفتیم:/ اصلا نابود کننده
من:زهری یه جک بگم:/
زهرا:بگو:|
من:فرشید اسماعیلی
بعد مثلا مردیم از خنده:/
من گفتم دو ساعت بعد:|
دوباره گفتم:یه جک دیگه بگم؟
زهرا:بگو...
من:رحمتی:/
زهرا پودر شد از خنده:|
من رو به دوربین:این چرا مُرد؟ رحمتی اونقدام خنده داری نیست:|رحمتی؟؟واااای خدااااا رح...رح..رحمتی و نابود شدم از خنده
دیگه برای عیدمون که اصلا هیچیمیخواستیم سفره هفت سین بچینیم
سم و سوئیچ و سبد و سوسک کش و استخون زن سی ام بود
با یه عالمه چرت و پرت دیگه ریختیم وسط سفره:/چون هنوز ندیدم یادم نیست دیگه چیا بودن
خل و چیز نمک و هرچه که به ما نسبت دادین عمه های گرامتون هستن=)
ما خیلیم خوشیم
شبیه جادوگر شهر اوز شد چهره هامون
وحید امیری...پاس میده به جهانبخش
+یه عکس دیگه هم بود:| آپلودم کردما:/ ولی اصلا نمیشد گذاشت خدایی:|
با آب مجید آباد بودیم:/ اصلا یه وضعیتی!