۴۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

ما آدم ها همیشه دوست داریم دیگران رو تغییر بدیم،

ما آدم ها همیشه دوست داریم دیگران رو تغییر بدیم، نگاه می کنیم ببینیم هرکسی چه عادت یا رفتار و ویژگی بدی داره تا سریع بهش گوشزد کنیم. اما لطفا انقدر دنبال انتقاد کردن از دیگران نباشید. تنها کسی که می تونیم تغییر بدیم خودمونیم. ما فقط می تونیم روی خودمون تاثیر بذاریم و باور کنید اگه خودتون رو تغییر بدید رفتار دیگران هم با شما تغییر خواهد کرد. به جای تمرکز روی دیگران روی خودتون تمرکز کنید و سعی کنید هرروز بهتر از دیروز بشید هرروز بیشتر پیشرفت کنید. اگر ذره بین تمرکز رو از روی دیگران بردارید و روی خودتون بندازید زندگیتون پیشرفت عظیمی می کنه، این رو مطمئن باشید. ♥️

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

اصلا مثل من هست ؟

اصلا مثل من هست ؟

 

 

تو تنهاییم یه جوری به خودم انرژی میدم بیا و ببین

 

 

خیلی بچه خوبی شدم الکی خوشی رو دوست دارم

 

با یه کامنت ذوق می کنم

 

وقتی کامنت ندارم واقعا بغض می کنم

 

وقتی آپ می کنم انتظار دارم بعد یه ساعت که میام ۵ تا کامنتو حد اقل داشته باشم

 

همه زندگیم شده این جا فقط وبم دوسم داره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

خیلی وقته که تایپ نکردم

خیلی وقته که تایپ نکردم.بشدت سرعتم اومده پایین.خیلی چیزا احتمالا یادم رفته باشه.دارم سعی میکنم همه چیو برگردونم عقب.حال غریبی دارم.خیلی چیزا داره برام تکرار میشه.خدا دست به تحولات عجیبی زده.انگار همه چی فرپو ریخته و دوباره داره ساخته میشه.نمیدونم چرا همش فک میکنم دوباره بهم میرسیم و ایندفه یه جور دیگه باهم شروع میکنیم.خودم میدونستم خیلی بهت وابسته شدم.ولی مجبور شدم که .........

دلم میخواد دوباره برات پرحرفی کنم.ولی وقتی یادم میفته شکلات تلخ چقد .....پشیمون میشم و دوباره سکوت میکنم...دلم میخواد دوباره مهمونم باشی...نمیتونم تنهایی برم جایی...

تمام احساساتم خشک شدن و هیچی آرومم نمیکنه جز صدای تو.امشب دوباره بعد از یک سال و خرده ای نشستم تنهایی یه فیلم دیدم و یه دل سیر گریه کردم

نمیدونستم آدما اینقد بی ارزشند....

میشینم منتظر اینجا تا تو برگردی دوباره....

مینویسم دوباره برای تو.مینویسم از تو برای تو...مینویسم برای کسی که مخاطبم بوده و هست...

خیلیا اومدن.خیلیا رفتن.خیلیا خواستن بمونن ولی نشد.نتونستن....دوباره مینویسم برای تو و بهت میگم حالم چجوریه....

 

کاش دنیا یه جور دیگه بود.کاش کاینات دست به دست هم میدادن و خیلی چیزارو برمیگردوند به عقب.......

خدایا!چرا دنیات این رنگیه؟؟؟؟؟!!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

تا الان بیداری ...

تا الان بیداری ... و یاد اهنگ نیکیتا افتادم که میگه:چرا نمیگذره ساااعت چرا نمیپره از یادممم چرا نمیشنوه دیگه منو راحتتت چرا نمیبره دیگه خوااابممم:-[ اه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

منو زهرا یه اسکل بازی خاصی داریم

مثلا از وقتی که هفت-هشت سالمون بود تا همین یکشنبه هفته قبل:/

چیز نمک بازی درمیاریم...از خودمون فیلم میگیریم

من کبریام زهرا زهریا

زهرا تمام فیلمای خل و چل بازیامونو برام ریخت

یعنی نابود شدم انقدر خندیدم:/ زیاد خنده ام نداشت:| به بی مزه بودنش میخندیدم

مثلا منو زهرا هووی همدیگه ایم:/ رُمضِ علی هم شوهرمونه

خیلی هم باهم خوبیم:/ بر علیه بقیه زنای رُمضِ علی توطئه میکنیم

این رُمضِ علی علاقه ی وافری به زن گرفتن داره کلا:/

هردفه یکی میاد در خونمون رو میزنه...میگه من زن چهل و هفتم رمضِ علیم مثلا

بازیگر مهمانمون ستایشِ که نقش زنای رمض علی رو بازی میکنه

مام همیشه یه بلایی سرش میاریم:/

مثلا تو یکی از فیلما من به زهرا گفتم هنوز لواشک زن پنجاه و ششمِ تو فریزر هست؟

زهرا هم گفت اگه قول بدی بصل النخاش رو بدی من بخورم میارم واست

یا یه بار یکی از زنا رو با موچین کشتیم...بعد گذاشتیمش وسط

آهنگ ناری ناری پلی کردیم و تا وقتی اومدن جمعمون کردن همینطوری قر میدادیم:/

بیشتر وقتام که ستایش نیست خودمون دوتایی یه چیزی بدون زنای رمضِ علی میسازیم

اون روزا که جام ملت ها بود...خیلی جوگیرِ تیم ملی و فلان بودیم!

مثلا من شیدای سردار آزمون شده بودم از عشقش خشتک دریدم سر به بیابان نهادم

بعد یهو زهرا با خودش حرف میزد من کاپشن بابامو انداخته بودم رو سرم یهو اومدم

رو زهرا افتادم گفتم:زهرییییی من خمارمدو تومن دشتی داری بدی؟

بعدش با زهرا رفتیم جنس خریدیم و زدیم

چون ما تو یه جایی این فیلما رو میگیریم که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه:/

بعدِ جنس زدنمون...من صدای بوقلمون میدادم:/ زهرا صدا بز

یهو مربای هویج رو برداشت گفت:ععععععع کبریییییسردار رو پیدا کردم

جیغ زدم نفسمممممم هووووش به عخش من دست نزن

اونم لج کرد سردار رو بوس کرد

منم شیشه ی عسلِ نصفِ رو برداشتم گفتم عععععع جهانبخشببین ریشاشم زردِ

شیشه آبغوره:بیرانوند

گونی برنج:طبیعتا طارمی

من رفتم یکم پایین.یه پیاز برداشتمشوت کردم سمت کله ی زهرا

-زهرییییی وحید امیری رو بگیر

دستمال توالت:کیروش

خلاصه اون شب همه رو قهوه ای کردیم

یبار دیگه هم من بطری خالی دوغ که توش آب ریخته بودن رو ورداشتم

وسط فیلم یوهو جیغ میزدم آببببببببببببببببببب مجید آبادزندگیتان را تگری کنید

زهرا هم بعنوان زیر صدا میگفت:مدیر دوبلاژ مهرداد رئیسی

یوهو بطری آبِ مجیدآباد رو شپرق کوبیدم زمین صدا بمب داد

بابابزرگم اومد گفت سالمین؟

بعدشم آب مجیدآباد برای خودمون ریختیم و لیوانامون رو بهم کوبیدیم:/

به سلامتی رمض علی ستایش وسطمون بود خییییس خییییس شد

روز بعد دربی هم یه خل و چل گرفتیم:/ اصلا نابود کننده

من:زهری یه جک بگم:/

زهرا:بگو:|

من:فرشید اسماعیلی

بعد مثلا مردیم از خنده:/

من گفتم دو ساعت بعد:|

دوباره گفتم:یه جک دیگه بگم؟

زهرا:بگو...

من:رحمتی:/

زهرا پودر شد از خنده:|

من رو به دوربین:این چرا مُرد؟ رحمتی اونقدام خنده داری نیست:|رحمتی؟؟واااای خدااااا رح...رح..رحمتی و نابود شدم از خنده

دیگه برای عیدمون که اصلا هیچیمیخواستیم سفره هفت سین بچینیم

سم و سوئیچ و سبد و سوسک کش و استخون زن سی ام بود

با یه عالمه چرت و پرت دیگه ریختیم وسط سفره:/چون هنوز ندیدم یادم نیست دیگه چیا بودن

خل و چیز نمک و هرچه که به ما نسبت دادین عمه های گرامتون هستن=)

ما خیلیم خوشیم

شبیه جادوگر شهر اوز شد چهره هامون

وحید امیری...پاس میده به جهانبخش

+یه عکس دیگه هم بود:| آپلودم کردما:/ ولی اصلا نمیشد گذاشت خدایی:|

با آب مجید آباد بودیم:/ اصلا یه وضعیتی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

نمیدونم کی داری اینارو میخونی

نمیدونم کی داری اینارو میخونی 

اما بدون دلم تنگ شده و بیادتم

امیدوارم کارا عالی پیش بره

مراقب خودت باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

بیخوابی و یادتو

بیخوابی زده به سرم ...همش تو فکر تو ام  .کاش برگردم عقب مث اون اخرین بار کنارت بشینم دست بندازی روشونم بغلم کنی ببوسیم ..من صدات کنم وای از اون نگاهت ..اصلا اون نگاهت یادم نمیره ..عشق من

 

چند وقته همش درگیر کاری یکم ازم دور شدی ...

خیییییلی اذیت میشم ولی چیکار میتونم بکنم ؟

کاش انقدر فکر و ذکر نداشتی ک من توشون گم بشم...

کاش انقدر مشکل نبود ک باعث بشه من تو زندگیت اضافی باشم ...ک باعث بشه من بشم یه مشکل رو هزار تا مشکل دیگت .. ک من با غر زدنام نشم سوهان روحت وقتی خودت هزار تا درگیری داری ...

من نمیخوام  اضافی باشم ..من نمیخوام حس کنم تو بهم بی اعتنایی ....

ااااخ کااااااش میدونستی چقدر به مهرت نیاز دارم کاش میدونستی با یه عشقم گفتنت چقدر آرومم میکنی اونوقت مهرتو عشقتو محبتتو به خاطر هیچی حتی  خستگی ازم دریغ نمیکردی ....

هعییی ک بدجور گله دارم ازت حیف ک نمیخام اذیتت کنم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

دردودل

سلام اوس کریم

احوالت خوبه!؟

نمیخوای یه نیم نگاهی به ما بندازی؟ 

شاید یه کوچولو دلت به رحم اومد؟! 

این انصاف نیستا اوس کریم آخه قربونت برم این چه اوضاعیه

میشه بشینیم باهمدیگه دو کلوم اختلاط کنیم! 

بپرسم چرا آخه؟ 

کی قراره به آرزوهام برسم! کی قراره برسم به آرامش و آسایش و خوشی! 

اگه نمیخوای بدی که یهویی ببر پیش خودت و خلاص......... 

اما اینو بدون این رسمش نیس مشتی....

دمت گرم خداجون.......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

همچنان صبور..

امروز یکم ماه جدید بود وطبق معمول موقع گرفتن سود بانکی..

همسر تشریف نداشتن ..گفت هرموقع پیامکش اومد حساب کن سود این ماه چقدر میشه؟!

حساب کردم رسیده به6میلیون ناقابل..

خب ..که چی بشه وقتی قرار نیست خرج بشه..لباسشوییم سوخت دوباره..دریخچال که ازقبل جوش داده بودیم دوباره داره ازجاش درمی یاد..کولرمون خرابه وخنک نمیکنه...

این وسط همسرگرامی آب زمین کشاورزیشون داره خشک میشه...

میگه صبرکن ببینیم اخر این کشاورزی چی میشه؟!

ما هم همچنان داریم صبرمی نماییم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم

حال بدم

تمام پوست لبم رو کندم .

فقط بغض دارم

میخام با آدم ها خوب باشم مهربون باشم 

ولی میبینم وحشین

امروز توپارک دختر وپسری بدمینتون بازی میکردن منم روصندلی نشسته بودم توپ بدمینتون افتاد جلو پام دختر برش داشتم که بدم به دختر دختر با یه حالت بدی و بدون تشکر ویه حالت فخری برگشت توپ رو گرفت درصورتی بود که من داشتم بهش لبخند میزدم ودرهمون آن لبخندم زهر شد یجورایی حس بدی پیدا کردم و تاالان به خودم حس بدی داشتم .

من که این رفتار زشت رو مسپارم به خدا چون حس میکنم دلم اذیت شد .حتی اگه اون دختر پراز درد ومشکل بود جواب لبخند من این حرکت نبود واقعا.من اون دختر رو نمیبینم ولی،مطمعنم به زودی اشک بدی خواهد داشت .چون چندبار، افرادی رودیدم دربرخوردباخودم که جلوم به فاصله یه روز اشک ریختن .

استارت حال بدمو همون دختر زد .چی بگم این تهران لعنتی خیلی شهر بدیه خیلی مردم بدی داره شاید البته به پست من فقط داره ادمای بدمیخوره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم آرزوهای مریم